یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و
گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید
هرکس بعد از یکدقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده می شود.
مسابقه شر وع و بعداز یک دقیقه چهار نفر با بادکنک سالم دادند وبرنده شدند.
سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت:من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و
همه کلاس برنده شدند
هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چراکه قرار بود
بعداز یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد.!
ما انسانها دراین جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده.
قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم.
میتوانیم باهم بخوریم.باهم رانندگی کنیم. باهم باشیم
بیاییم حداقل در زندگی کردنمان تجدید نظر کنیم.